گلهائی از گلستان

گلستان سعدی به زبان امروز و عکسهای دیدنی

گلهائی از گلستان

گلستان سعدی به زبان امروز و عکسهای دیدنی

چه خواسته ای داری؟(۲)

قسمت یازدهم          چه خواسته ای داری ؟ (2)

به فهرست الف (که در قسمت دهم تهیه کرده ای) مراجعه کن و چند بار آن را بخوان. ببین حالا که این چیزها را نمی خواهی ، پس چه می خواهی ؟ اگر دقت کنی، متوجه می شوی که جملات نوشته شده در ستون (الف) همه منفی هستند . بهترین راه برای دستیابی به چیزهایی که می خواهی این است که جملات ستون (الف) را مثبت کنی و در ستون (ب) بنویسی،بعد ببینی آیا این جمله ها خواسته ات را تامین می کند یا خیر؟ اگر جواب مثبت بود می توانی روی جمله ی 1 خط بکشی و همزمان ، آنرا از ذهنت هم خارج کنی . ولی اگر جواب منفی بود باید وقت بیشتری صرف کنی تا جمله مورد نظرت را که با خواسته ات منطبق است پیدا کنی و در ستون (ب) بنویسی تا بتوانی آن مورد را در ستون (الف) خط بزنی . به این مثال توجه کنید:

ب – چیزهای که می خواهم

الف – چیزهای که نمی خواهم

1-  داشتن پول فراوان.

2-   داشتن منزل شخصی .

3-  هرچه اراده کنم می خرم.

4-  روابطم با دیگران عالی است.

5-  اصلا بیمار نمی شوم.

6-   ................

1- به قدر کافی پول ندارم.

2- اجاره ام را به سختی می پردازم.

3- نمی توانم آنچه می خواهم بخرم. 

4- روابطم با دیگران خوب نیست. 

5- زود بیمار می شوم. 

6-    .................

 

وقتی به این ترتیب خواسته هایت را مشخص کردی باید آنرا در کانون فکری و مرکز توجه خود قرار دهی . یعنی آنقدر آنها را بخوانی که بتوانی از حفظ بگویی . وقتی خواسته هایت را حفظ کنی و در مرکز توجه قرار دهی ، خود به خود این پیام را به ضمیر نا آگاهت می فرستی که از امروز خواسته های من این است. ضمیر ناآگاه هم نسبت به آن،توجه بیشتری نشان می دهد و امواجی را ساطع می کند که تو بتوانی زود تر به خواسته هایت برسی .

داشتن شور و شوق در هنگام نوشتن خواسته هایت و بیان آنها از ته دل،تو را به زودی به آنها خواهد رساند.کم کم،در خود احساس انرژی بیشتری می کنی و بازتاب آنرا در کارهای روزانه ات می بینی . در این زمان احساس می کنی که نیرو و علاقه بیشتری برای کار کردن داری و کارهایت را با شوق و علاقه بیشتری انجام می دهی. پی آمد این احساسات ارتعاشات مثبتی است که تو در بالاترین درجه به کائنات می فرستی.در این حالت ارتعاشاتی را که فرستاده ای با ارتعاشات هم نوع خود هم سو می شوند و مانند فریاد در کوهستان ، انعکاس آن به سوی شما باز می گردد و اثرات آن در زندگیتان پدیدار می گردد . ممکن است اول اتفاقات خیلی ساده و پیش پا افتاده برایتان اتفاق بیافتد ولی نباید به راحتی از کنار آنها بگذرید چون همین ها سر آغاز اتفاقات بزرگ در زندگی شما خواهد بود.

همان اوایلی که من با قانون جاذبه آشنا شده بودم سعی می کردم خواسته های کوچکی را مطرح کنم تا ببینم چه اتفاقی می افتد . یک روز برفی که می خواستم به سر کارم بروم نگران این بودم که گیر آوردن تاکسی در چنین هوایی کار سختی است . بجای اینکه به این نگرانی دامن بزنم ، تجسم کردم که وقتی از خانه بیرون می روم یک ماشین آخرین مدل و گرم مرا سوار می کند و به محل مورد نظرم می رساند . از خانه بیرون رفتم و تا محلی که همیشه سوار تاکسی می شدم این تصویر را در ذهنم مرور کردم و از شوق می خندیدم . از دور مسافرانی را دیدم که در کنار اتوبان منتظر تاکسی بودند . من هم طبق معمول به همان طرف رفتم. قبل از اینکه به اتوبان برسم یک اتومبیل نو و آخرین مدل در خیابان فرعی در چند قدمی من توقف کرد و راننده با دست به من اشاره کرد . من فکر کردم که اشتباه دیده ام و منظور او کس دیگری است . به راهم ادامه دادم و به کنار اتوبان ، جائیکه مسافران دیگر ایستاده بودند رفتم . یک لحظه احساس کردم کسی به من می گوید این ماشین برای تو ایستاده است . (ندای باطن ) . پشت سرم را نگاه کردم و با کمال تعجب دیدم آن ماشین هنوز ایستاده و راننده اش شیشه را پایین کشید و دوباره به من گفت ، آقا بیا !! من اطرافم را نگاه کردم و بعد به او گفتم ، با من هستید ؟ گفت بله . جلو رفتم و گفتم ، قربان مزاحمتان نمی شوم . گفت بفرمائید سوار شوید . وقتی در را باز کردم گفتم ای کاش چند نفر دیگر را هم صدا بزنم تا با ما بیایند . گفت خیر من فقط به خاطر شما ایستاده ام. از این حرفش خیلی متعجب شدم و باز از او تشکر کردم . وقتی به مقصد رسیدیم هر چه اصرار کردم پولی از من نگرفت و گفت ، وظیفه ام بود که شما را برسانم .

هنوز هم وقتی به یاد این ماجرا می افتم تعجب می کنم ولی منظورم این است که حتی از یک اتفاق پیش پا افتاذه مثل این خاطره ای که گفته شد هم نباید به سادگی گذشت زیرا ، این اتفاقات نوید دهنده روزهای بسیار خوبی برای آینده هستند .

ادامه دارد ........

چه خواسته هایی داری؟ (1)

قسمت دهم       چه خواسته هایی داری؟ (1)

دومین قدم، برای این که قانون جذب برایت کارایی داشته باشد این است که ببینی چه می خواهی؟با برداشتن این قدم،راهت را مشخص می کنی و تمام انرژیت را صرف خواسته هایت خواهی کرد.افراد را می توان به دو دسته تقسیم کرد: 1- آنهایی که می دانند چه می خواهند. 2- آنهایی که نمی دانند چه می خواهند.

آنهایی که می دانند چه می خواهند،معمولا" بخشی از راه را طی کرده اند.این دسته از افراد فقط باید برای تقویت اهدافشان و رسیدن به آنها،لیستی از خواسته هایشان تهیه کنند و آن اهداف را محور کارهای روزانه خود قرار دهند و با تقویت انرژی مثبت خود،در راستای آن اهداف برنامه ریزی و حرکت کنند.

اگر شما جزو این گروه هستید،همین حالا با صرف وقت لازم و دقت،لیستی از خواسته هایتان تهیه کنید.

گروه دوم کسانی هستند که تا حالا فکر نکرده اند از زندگی چه می خواهند وتنها می دانند چه نمی خواهند.این گروه با اندیشه و صرف انرژی،آن چیزهایی را که نمی خواهند به سوی خود می کشند.کسانی که دراین گروه قرار می گیرند،باید ابتدا لیستی از چیزهایی که نمی خواهند تهیه کنند. به فرم زیر توجه کنید.

الف:چیزهایی که نمی خواهم                     ب:چیزهایی که می خواهم

  به قدرکافی پول ندارم .

اجاره ام را به سختی می پردازم.

نمی توانم آنچه می خواهم بخرم.

روابطم با دیگران خوب نیست.

زود بیمار می شوم.

توجه به چیزهایی که نمی خواهی به تو کمک می کند تا چیزهایی را که می خواهی بهتر بشناسی و بیشر وقتت را صرف آنها کنی.هرگاه تضاد را در زندگیت ببینی،به طور طبیعی و خود کار به وضوح دست پیدا می کنی. فرض کنید دوستی به منزل شما آمده و درحالی که با شما صحبت می کند کانال تلویزیون را هم عوض می کند و روی برنامه ای می گذارد که شما اصلا" دوست ندارید آن را ببینید.شما چند دقیقه تحمل می کنید و در نهایت خودتان کانال را تغییر می دهید تا برنامه مورد علاقه تان را ببینید.شما با این کار ، از چیزی که نمی خواستید به سمت چیزی که می خواستید تغییر جهت دادید.اول متوجه شدید که کدام کانال تلویزیونی را دوست ندارید.سپس دست بکار شدید و کانال مورد علاقه خود را پیدا کردید.شناسایی چیزهایی که می خواهید،از طریق چیزهایی که نمی خواهید هم همین حکم را دارد.

گاهی،افراد بر سر چیزهایی که می خواهند یا نمی خواهند نمی توانند با خود کنار بیایند. در اینجا چند عنوان کلی ذکر می شود که به شما کمک می کند تا بتوانید زودتر خواسته هایتان رابشناسید.

سعی کنید اول در این زمینه ها به وضوح برسید:

شغل و حرفه- پول- نوع زندگی- روابط دوستی- ارتباط زناشویی- تعلیم وتربیت و….

مطالب فوق به شما کمک می کند تا راحت تر خواسته ات را شناسایی و تعیین کنی، ارتعاشات را بالا ببری و بپذیری که آنچه می خواهی به زندگیت راه می یابد ودر مناسباتت کارایی دارد.

درمراحل بعدخواهید آموخت که چگونه ارتعاشات خود را بالاببرید و برای خواسته هایتان امواج مثبت بفرستید.

طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک          چو درد در تو نبیند،چه را دوا بکند

قانون جاذبه(2)

قسمت نهم -        قانون جاذبه(2)

درآغاز سخن امروز،لازم است براین نکته تاءکید کنم که خواندن مطالب این مجموعه به تنهایی کافی نیست واگربه آنها عمل نشود هیچ تغییری در زندگی شماحاصل نخواهد شد،پس اگرخواهان تغییرات اساسی درزندگی خود هستید،باید مطالب گفته شده را به دقت بخوانید و به آنهاعمل کنید. بااین کار،شروع به احضاریکی ازبزرگترین قوانین کائنات یعنی قانون جذب می نمایید.(تو به همان چیزی که بیشتر در فکرش هستی تبدیل می شوی.)

اولین قدم در این راه این است که گفتارخود را اصلاح کنید و از به زبان آوردن کلمات منفی،خودداری نمایید.مثلا"،اگرمریض هستید و کسی از شما حالتان را می پرسد،به جای گله وشکایت،بهتراست بگویید:احساس می کنم دارم بهتر می شوم.یا اگر کسی از کسب و کار شما بپرسد،هر چند از اوضاع و احوال ناراضی باشید خوب است بگویید:اوضاع رو به بهبودی است.جملاتی از این قبیل،چیزهای خاصی را بیان نمی کنند ولی حامل بار مثبت هستند و به ضمیر نا آگاه شما این را القاء می کنند که به دنبال بهبودی باشد زیرا شما چنین  فکر می کنید.

این نکته،بسیار مهم است که ما در گفتار روزانه،با دید گاه مثبت حرف بزنیم تا از تاثیرات مخرب افکار منفی مصون بمانیم.پس باید از گفتن جملاتی از این قبیل خودداری کنیم:

من آدم بد شانسی هستم.

باید از صبح تا شب جون بکنم تا زندگیم را اداره کنم.

هر قدمی که به جلو می روم،دو قدم به عقب بر می گردم.

پول از این دست می آید و از آن دست می رود.

هیچکس قدر مرا نمی داند.

این جملات ممکن است از سر عادت گفته شود ولی تاثیر زیان آوری را روی ضمیر نا آگاه شما می گذارد و شما را با خود به جایی می برد که اصلا دوست ندارید بروید.حال می توانید جای آن جملات را با جملات مثبتی از این دست عوض کنید:

من خیلی خوش شانس هستم.

هر کاری را شروع میکنم،موفق میشوم.

پول در آوردن برایم خیلی آسان است.

اگر دست به خاک هم بزنم طلا میشود.

همه چیز بر وفق مراد است.

جملات دیگری هم وجود دارند که شما و انرژی شما را بیشتر به آنچه نمی خواهید هدایت می کنند مانند:فراموش نکن- دستپاچه نشو- نگران نباش- دیر نکن- نگاه نکن و...

هر چه بیشتر از نفوذ کلام با خبر باشید بیشتر می توانید جلوی زبانتان را بگیرید و عبارات منفی به کار نبرید.حالا اگر می خواهید بدانید در این لحظه چه نوع امواجی را می فرستید،کافی است ببینید الآن چه احساسی دارید.اگر احساس خوبی دارید ،بدانید در حال فرستادن امواج مثبت هستید و اگر احساس بدی دارید،امواج منفی می فرستید.هنگامی که احساس خوبی ندارید،نباید بگذارید این حالت ادامه پیدا کند و بلافاصله باید این احساس را تغییر بدهید.من در چنین مواقعی جکهای خنده دار را مرور می کنم یا صحنهء فیلمهای کمدی را به یاد می آورم یا سعی می کنم واقعه ی خنده داری را که برای خودم یا کس دیگری اتفاق افتاده مجسم کنم سپس می خندم و نمی گذارم افکار منفی به ذهنم برگردند.

دوستی تعریف می کرد:روزی با پسرم،برای خرید به بازار رفته بودیم.در میان راه پولهایمان تمام شد.به چند بانک سر زدم تا از کارتم پول برداشت کنم ولی همه ی خود پردازها قطع بودند.تصمیم گرفتیم به خانه برگردیم ولی فقط هشتصد تومان پول داشتم در صورتی که کرایه ماشین هزار تومان می شد.از ته دل گفتم:خدایا ممکن است به ما دویست تومان بدهی تا ما بتوانیم به خانه برویم.چند دقیقه بعد،در حالی که در خیابان سرگردان بودیم دیدم یک اسکناس صد تومانی جلوی پای من افتاده و یکی هم جلوی پای پسرم.آنها را برداشتم و خدا را شکر کردم و به کمک آن خودمان را به خانه رساندیم.

                                            ادامه دارد.....